عشـــــــــق یعنی لحظه ای دریاشدن
عشق یعنی باخداتنهاشدن
عشــــــــــق یعنی حسرت پروانه ها
عشق یعنی گریه آلاله هـــــــا
عشــــــــــق یعنی خاک هنگام
سجود
عشق یعنی شکردربودونبود
عشــــــــق یعنی تشنه لب سقاشدن
عشق یعنی غرق این معناشدن
خدا کند دراین صبح زیبا
همه غرق در باران اجابت شویم
آن گونه که فقط خدا باشد
و ما و یک دنیا آرامش
سلام صبـحتون به زیبایی گل
این که خداوند قادر میتواند هر چه اراده مینماید را انجام داده و محقق نماید، دلیل نمیشود که ما به خداوند حکیم دیکته
کنیم که چه بکند و یا چه نکند؟ و معترض شویم که پس چرا چنین یا چنان نکرد؟!
البته نه تنها هیچ اشکالی ندارد که آدمی در کندوکاو شناخت بیشتر از حکمتهای الهی برآید، بلکه لازمهی رشد همین است.
انسان همین که میبیند خداوندی که فعال ما یشاء است و هر کاری بخواهد میتواند انجام دهد، انجام فعلی را اراده نمود و نه
فعل دیگری، میفهمد که لابد حکمتی داشته است و در جستجوی شناخت این حکمت بر میآید. لذا نام و حالت این کندوکاو
دیگر «اعتراض» نیست، بلکه تحقیق، تفحص و پژوهش برای معرفت بیشتر است که ارزش و اجر آن از هفتاد سال عبادت بالاتر
است.