داستان ما با دلبستگیهای کم ارزش در زندگی نوشتهاند: در کنار ساحل قدم میزدم و میخواستم به راه خود ادامه دهم و بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد. جلوتر رفتم تا به شی درخشان رسیدم. نگاه کردم دیدم یک قوطی خالی نوشابه است، بیشتر »
کلید واژه: "داستان آموزنده"
فرهنگسازی دم بریدن ? نقل است: روباهی در حادثهای دمش را از دست داد. روباههای گله از او پرسیدند: دمت چه شد؟ روباه دمبریده با حیلهگری گفت: خودم قطعش کردم.همه با تعجب پرسیدند: چرا؟ دم نداشتن بسیار بد است و اکنون زیباییت را از دست دادی. بیشتر »
?یک داستان طرز فکر مثبت در یک مادر نظافتچی ساختمان یک زن جوان است که هر هفته همراه دخترک پنج سالهش میآید. امروز درست جلوی واحد ما صدای تی کشیدنش قاطی شده بود با گپ زدنش با بچه… پاورچین، بیصدا، کاملا فضول! رفتم پشت چشمیِ در. بچه را نشانده بود… بیشتر »