داستان ما با دلبستگیهای کم ارزش در زندگی نوشتهاند: در کنار ساحل قدم میزدم و میخواستم به راه خود ادامه دهم و بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد. جلوتر رفتم تا به شی درخشان رسیدم. نگاه کردم دیدم یک قوطی خالی نوشابه است، بیشتر »
کلید واژه: "تصمیم گیری"
? یک داستان کوتاه ⭕️ مردی داخل چاهی افتاد و آسیب دید و شروع به آه و ناله کرد. کشیشی او را دید و گفت : حتما گناهی انجام دادهای. دانشمندی عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت شروع به محاسبه کرد. یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد. بیشتر »